م
در کوچه پس کوچه های صفحات تقویم
شمیم تأمل پراکنده ست,
تنها کافیست, کمی رها از قفس باشیم.
و به مهر نگاهش وصل
وامروز در تب و تاب گیسوی برگهایش
سه پنجره را رو به دریا دیدم..
پنجره اول سپید سپید است
و برآن نقش بسته, تلألوء ,بهار دانش,!!!
پنجره دوم سرخ سرخ است
وبرآن نقش بسته, تلألوء ,بهار محرم,
و پنجره سوم سبزو سپید و سرخ است,
که برآن نقش بسته,تلآلوء بهار هشت سال دفاع مقدس,
باخودم گفتم شاید تلاقی این سه فصل
تلنگری باشد بر ما
که بار دگر به خاطر آوریم,
” مداد العلماء افضل من الدماء الشهداء ,” را
و خوشا بر آن عالمی, که
قلمش, به “صــــدفـــــ صدق” آذین گشت و به “جوهره ی حق” مزین!!….
و تو ای قتیل العبرات!
بنازم نوای جانسوز قلمت را,
که به جوهره ی خون پاک خویش, در رضای معشوق چنان رقصاندی
کــــــه
همچنان است پر فروغ و عالمتــــاب
دایره در دایره پـــــژواکــــــــــــــــ صــدایش!!!!!!!
السلام علیک یا ابا عبدالله
لیلا محمدپور