راههای پیشگیری ازدلزدگی زناشویی
۱– عشق ورزیدن به همسر به عنوان اولین و مهمترین فرد زندگی.
۲- اختصاص زمان جداگانه به همسر. در جریان این زمانهاست که مسائل مهم و اصلی اتفاق میافتد، تعارضها حل میشود، اختلافها برطرف میشود و سوء تعبیرها روشن میشود.
۳- یافتن علائق مشترک با همسر مانند پروژه های مشترک کاری، عضویت در سازمانهای اجتماعی و یا گروههای داوطلبانه و لذت بردن از انجام کارها با یکدیگر که در این صورت دو اتفاق میافتد:
الف) درگیر شدن با مسائلی متفاوت از جریان روزمره زندگی.
ب) فرصتی برای انجام کارهای معنادار فراهم میشود که باعث ایجاد حس تعلق به همسر و رضایت میشود (لی، ۲۰۱۱؛ به نقل از منوچهری، ۱۳۹۰).
۴- تأکید بر نکات مثبت همسر. هیچ فردی و هیچ ازدواجی کامل نیست. زوجهای خوشبخت بیشتر به چیزهایی که در همسرشان میپسندند، تمرکز میکنند، نه بر چیزهایی که دوست ندارند. در مقابل، زوج های ناراضی فقط به نکات منفی همسرشان توجه میکنند.
۵- ایجاد تنوع در زندگی زناشویی. برای اینکه زندگی شور و هیجان داشته باشد باید کارهای روزمره را به شیوههای مختلف انجام داد. همسران باید با هم تصمیم بگیرند که کارهای همیشگی را تغییر دهند. مهم این است که چیزهایی که آنها را به هیجان میآورد را پیدا کنند.
۶- به تعادل رساندن بالها و ریشه ها. ریشه ها نماد امنیت و تعهد و اعتماد هستند، یعنی همسران فکر میکنند یکدیگر را کاملاً با تمام مزیتها و کمبودهایشان میشناسند و به همان صورتی که هستند دوست دارند. بالها نماد شور و هیجان و رشد شخصی اند. این احساس که زوج هم به صورت فردی و هم با هم بیشترین بهره را از زندگی فردی و مشترکشان میگیرند. مزایای بالها عبارتند از: آزادی، خودشکوفایی و هیجان. نکته بسیار مهم این است که ریشه ها و بالها هر دو برای بقای زندگی مشترک لازماند. رابطه های که ریشه های عمیق دارد ولی بال ندارد، احساس امنیت را تأمین میکند ولی زندگی خسته کننده، طاقت فرسا و خفقان آور میشود. از طرف دیگر رابطهای که بالهای رشد یافته ای دارد ولی ریشه ندارد، مدت کوتاهی دوام میآورد. معمولاً در چنین رابطه ای هر یک از طرفین به دنبال علایق خودش است، زمان تفریح را با دوستان خود سپری میکند و فعالیت های اوقات فراغت خودش را انجام میدهد. در نتیجه پیوندی که دو طرف را در کنار یکدیگر نگه میدارد سست میشود (پاینز، ۱۹۹۱؛ به نقل از نیکرو، ۱۳۹۰).
لیلا محمدپور: سبک زندگی و دلزدگی زناشوئی
سلام.
با مردانی که قائل به این نیستند که همسر اولین و مهمترین فرد زندگی شو نه چطور باید برخورد کرد؟
وقتی مرد زن مادر و برادر خود را در رتبه ی یکسانی قرار میده
سلام و عرض ادب,
هم میهن گرامی , اساسا این نوع نگاه که همسر اولین و مهمترین فرد زندگی محسوب می شود خطاست, چراکه زمان لازم است تا زوجین بدین مرحله از اعتماد برسند, هم چنین نوع تعاملات طرفین بسیار می تواند تعیین کننده باشد,…. ,جنسیت ملاک نیست, به هر حال زن یا مرد در بطن خانواده ای رشد یافتند که محل امنشان بوده , نمیتوان در مدت زمان کوتاهی انتظار داشت طرف مقابل , حلقه های مهرش را کنار بگذارد و به طرفه العینی پایبند تازه واردی بنام همسر گردد,,, آن هم همسری که هنوز انتهای وفایش مه آلود است!!…. باید پازل های انس و شفقت را طوری چید که این مراد به سهولت حاصل آید, وگرنه یک شبه قصد فتح قله نمودن , نوعی سادگی ست..
قرار نیست کسی جایگاه دیگری را تصرف نماید… این نوع نگرش نوعی خودخواهی ست. هر چیز و هر کس بجای خویش نکوست!! با ذکاوت ترین مردم کسانی اند که از همه چیز به نحو احسن بهره برند… وجود مادرشوهر , مادر زن, و برادر شوهر و خواهر زن و… میتواند بسیار سازنده باشد و سبب آرامش اگر مهارت ارتباطی را عمیقا یاد بگیریم… ان شاءالله که بیانم رسا بوده باشد . زنده باشید.