اسلام آئين و دين الهي است، اسلام فرهنگ فطرت و آهنگي هماهنگ با تمام شئون انسان و انسانيت است، نظام مسائل و قوانين در اسلام از جانب خداوند بزرگي است كه بناي ساختمان انسان را بنا نهاده، او كه مي داند انسان چيست و كيست و داراي چه ظاهر و باطني است، براساس كيان و حيثيت و موجوديت او قانون وضع كرده، و وي را به حقايقي كه بايد برسد هدايت نموده است.
اما اقوام و مللي كه بر اثر كبر و نخوت از تعاليم حق، كه به وسيلة كتب آسماني، و زبان پاك انبيا، تبليغ ميشد جدا مي زيستند، در تمام امور جهان و انسان دچار انحراف فكري شدند، و نسبت به هستي و مخلوقات آن اغلب، در قضاوت خود به تاريكي ره سپردند،
و مسائلي دور از حقيقت، و مطالبي خلاف واقعيت گفتند، و براساس همان برداشت هاي غلط و قضاوت هاي ظالمانه زندگي كردند، و از اين طريق ظلم سنگيني بر خود و ديگران روا داشتند و صفحات تاريخ حيات را به زشتي و پليدي نقاشي كردند.
از جمله قضاوت هاي غلط در طول تاريخ و در تمام جوامع انساني نگاهي غلط به آفرينش زن بود. قضاوتي دور از حقيقت و امري خلاف اخلاق و انسانيت، و برنامه اي ضدحق و واقعيت!!
آري در تمام جوامع و اقوام و ملل بريده از مكتب وحي چه در شرق و چه در غرب آنچنان ظالمانه و دور از منطق عقل و زبان انسانيت، زن را معرفي كردند كه همواره او را موجودي صد در صد ضعيف و داراي روح شيطاني دانسته كه هيچ گونه حق ارث و مالكيت ندارد و تنها كالاي شهوت مرد است و هيچ گونه حق ورود به حوزة معنويت را ندارد و عبادت او نيز مطرود و بي مزد است.[۱]
و اين چنين بود قضاوتي ظالمانه دربارة زن و همانطور كه گفته شد اين نگاه تحقيرآميز تنها خاص گروه و يا قوم معدودي نبود بلكه ديواري بلند از كبر و غرور مردانگي بود كه دور تا دور دنياي مردان جهان كشيده شده بود و مردان نيز در زنداني كه با ايده هاي غلط و متكبرانة خود ساخته بودند گرفتار شدند.
در اين ميان ددمنشي مردم جاهل فوق العاده شگفت آور بود چنان كه مسيحياني كه از آئين الهي مسيحيت منحرف شده بودند چنين ميگفتند كه: زن را بايد مانند دهان سگ، دهن بندزد، و در اينكه آيا روح زن روحي بشري است يا حيواني مردد بودند.
و نيز در آفريقا زن حكم كالا و ثروت داشت و ارزش او برابر با ارزش گاو و گوسفند بود و در بابل دختران رسيده به سن ازدواج را هر سال براي فروش به بازار مي آوردند.
و در هندوستان دختران را از سن پنج سالگي شوهر مي دادند، وبراي آنها حقي قائل نبودند و پس از مرگ شوهر زن را نيز با او مي سوزاندند و هيچ موجودي را پست تر از زن شوهر مرده نمي دانستند.
در چين و تبت زنان را در چهار ديواري خانه حبس مي كردند و بالاخره در يونان كه مهد علم و دانش و فلسفه و حكمت بود زائيدن دختر به وسيلة زن جرم بود و تا دوبار دختر زائيدن، زن بيچاره را در دادگاه محكوم به پرداخت جريمه و بار سوم محكوم به اعدام مي كردند. و در بين اعراب نيز زنده به گور كردن دختران امري عادي و ساده بود.
زن در مكتب اسلام
اما وقتي آئين پاك محمدي از بلنداي افق رحمت درخشيد و اسلام ناب محمدي پديدار گشت، خط بطلاني بر روي تمامي اين ياوه هاي بي مقدار كشيد آنجا كه حضرت حق در آية ۲۱ سورة نور فرمود:
«و مِن آياتهِ انْ خَلَقَ لكم مِن انفسكم ازواجاً لِتَسكنُوُا اِلَيها» و «از نشانه هاي قدرت خداوند اين است كه همسران شما را از جنس شما قرار داد تا بوسيلة آنها آرامش يابيد.»
و نيز آنجايي كه پيامبر عظيم الشاْن اسلام حضرت محمد (ص) بر دستان پاك حضرت فاطمه زهرا بوسه زد و فرمود:
فاطمهُ بَضْعَهُ منّي (فاطمه پاره تن من است).
آري با درخشش مكتب اسلام پردة كريح بغض و نفرت نسبت به زن نيز كنار زده شد و آئين پاك اسلام چهرة واقعي آفرينش زن را براي همگان روشن كرد و زن را عظمت بخشيد و از حيطة كالا بودن و ابزار شهوت بودن خارج ساخت و همواره او را مظهر عطوفت و مهرباني و صبر معرفي كرد و به مردان نيز گواهي داده شد كه زنان شما از جنس خود شما آفريده شده اند.
يعني آنان نيز مانند خود شما داراي حق و اختيار و هوش و روح معنوي مي باشند و مردان در آفرينش نسبت به زنان هيچ نوع برتري ندارند.
البته يهوديان و مسيحيان منحرف كه بغضي ديرينه با اين مكتب عشق و منطق داشته و دارند همواره سعي كرده اند كه زن را در مكتب اسلام موجودي فاقد ارزش معرفي كنند و در اين ميان حجاب و عفت زنان مسلمان را بهانه قرار داده اند و آن را بعنوان عدم به اصطلاح آزادي زن در شيپورهاي تبليغاتي خود نواخته اند و بدين طريق همانطور كه دختران و زنان خود را در زنجير (بي حجابي و بي عفتي تحت عنوان آزادي زن به دام هلاكت انداخته اند و آنان را در جامعه آنچنان بي ارزش كرده كه از صورتها و بدن عريان آنها بر روي پوسترها و كالاهاي تبليغاتي جهت كسب سود و منفعت شخصي بهره جسته و او را تنها به چشم ابزار جذبي مي بينند و تا آنجا پيش رفته اند، كه زنان جوامع غربي و شرقي وابسته به غرب آنچنان مورد بي مهري و بي توجهي واقع شدند كه براي كسب معاشي ساده مجبورند خود به فعاليت هاي سخت اجتماعي تن دهند و از صبح تا شب دنبال لقمة ناني باشند.
اين در حالي است كه در جوامع اسلامي تأمين معاش زندگي و كليه مخارج خوراك و پوشاك زن برعهدة مرد مي باشد و زن بدون هيچ نوع تحقير و يا منت تحت پوشش مردش قرار ميگيرد و حتي زنان شاغل نيز در اين مكتب پاك وحي هيچ نوع تكليفي ندارند كه درآمد حاصله از كار خويش را براي خريد اسباب منزل و يا مصارف شخصي خود (مانند لباس و پوشاك) صرف كنند و با وجود درآمد شخصي باز هم كلية مخارج او بر عهدة مرد است.
آيا اين موهبت الهي كه خداوند در اين دين مقدس به زن روا داشته، نقض ارزش و حقوق زنان است؟ آيا مي توان بيحجابي و بي بندباري زنان را درمکاتب منحرف شدة غرب و شرق نوعي ارزش زن بحساب آورد؟!! آيا ديني كه به تعابير قرآن و روايات از زن تحت عناويني چون ام: (ريشه و سرچشمة هرچيز)، حرث (موجب بقاي نسل)، لباس (پوشش زندگي)، تسكين (موجب آرامش)، ريحانه (شاخة گل) و نعمت (عنايت حق) نام برده، را ميتوان دافع رشد و آزادي و حقوق زن ناميد؟!!
پس چگونه است كه قرآن كريم (مردان را نسبت به زنان) آن هم در زماني كه بي حرمتي و نگاه اغراض آميز به زنان در تمام جوامع، حتي جوامعي كه داراي مكتب آسماني چون يهود و مسيحيت بودند با بيان چنين آية شيوايي «والذين يتوفون منكم و يذرون ازواجاً وصيه لازواجهم متاعاً اليالحول غيراخراج» «مرداني كه بميرند و زنانشان زنده بمانند بايد وصيت كنند كه آنها را تا يك سال (پس از مرگ شوهر) نفقه دهند و از خانة شوهر بيرون نكنند[۲]» در حدود چهارده قرن پيش مردان را نسبت به اداي حقوق زنان مكلف كرده و زنان را علاوه بر مهر و نفقه، حتي پس از مرگ شوهر نيز داراي حق دانسته است.
آري اين تنها يك قطرة كوچك از درياي بيكران موهبت الهي به جنس زن در آئين پاك محمدي است كه خود بيانگر اين حقيقت است كه زن در قاموس اسلام براي كمال روح انساني است و اين زبان گوياي قرآن است كه مي فرمايد «يا ايها الناس اتقوا ربكم الذي خلقكم في نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منها رجالاً كثيرا و نساعاً و اتقوا الله الذي تساءلون به والارحام انالله كان عليكم رقيبا» «اي مردم جهان از خدايي بترسيد كه همة شما را از يك نفس و يك شخص بوجود آورده است و از نوع خود شما براي شما همسري آفريد و مردان و زنان بسياري از آن دو پديد آورده و در اكناف جهان پراكنده است.[۳]» و چنانچه ملاحظه ميشود اين آية شريفه سازمان آفرينش زن و خط سير او را با مرد يكسان دانسته است.
اين نگاه مختصر به احوال زن در جوامع گوناگون هر انسان آگاهي را به تفكر وا ميدارد و چه بسا موجب تعجب باشد .
لیلا محمدپور// تعیین جنسیت قبل از تولد
۱- كتاب زنان پيامبر اسلام – (عمادزاده)
۲– بقره – آية ۲۴۰