نفســـم،،
در میان کوچه های رنگارنگ پاییز و
در ته بن بست کوچه عاشقی و
کنج انـــارستــان دلــم
که
بی تــــــ❤ــــو قدم می زنم
قارچ های خاطره بد جور چتر باز می کنند……
ومن زیر تازیانه رگبار آسمان چشمانم
خیس و پریشان
به دنبال چتری، می پرم از روی جویبار هوس …..
همانجا که دستانمان از هم جدا شد یادت هست…؟!!!!….
عزیزم باور کن،
بی گرمی نگاهت، نفسم در قفس دل ،یخ می زندو …
ز قندیل آآآه ،آدمک برفی وجودم،
نم نمک
آبِ آب میشود…
و شک نکن، به جنون خواهم نشست…
اگـــــر
به جای جوهره سرخ دستانت،
دست در دستان قـلــــ❤ـــــم کنــم و روی شانه اش
غریبــــــانه سر گذارم…
بی تــــــ❤ـــــو من پاییزم باور کن…
- بیاو زردیم را به سرخی تماشاکن..
تو نباشی
تمام فصول تقویم حیاتم
برگ ریزان است…..!!!……
:لیلا محمدپور
ترانه ی لیلی در پاییز
بنیامین بهادری