خوب حرف میزند؛ پدرسوخته! از تهران باز میگشتم. عمامه، عبا، و قبایم را روی تشک عقب ماشین گذاشته بودم و رانندگی میکردم. خروجی تهران به سمت قم، یا همان عوارضی، یک روحانیِ جاافتاده منتظر ماشینهای عبوری بود. پیشِ پایش…

روزنه ای بی آلایش در راستای آموزش و آرامش