برشی از کتاب دلزدگی زناشویی: …. از زمانی که تلفن همراه وارد زندگی انسان شده ما شاهد آنیم که مرز میان حوزه ی عمومی و خصوصی به میزان قابل توجه ای شناور شده و هر کس خواسته یا ناخواسته…

روزنه ای بی آلایش در راستای آموزش و آرامش
هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده میشود، و به شما ستم نخواهد شد!
دعای مجیر در بین دعاها از جایگاه بلندی برخوردار است که از حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله) روایت شده و دعایی است که جبرئیل برای آن حضرت هنگامی که در مقام ابراهیم مشغول نماز بود آورد و کفعمی در «بلد الامین» و «مصباح» این دعا را ذکر نموده و در حاشیه آن به فضیلت آن اشاره دارد، از جمله اینکه:
هر که این دعا را در «ایام البیض» [روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم] ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده میشود، هرچند به عدد دانههای باران و برگهای درختان و ریگهای بیابان باشد؛ و خواندن آن برای شفای بیمار و ادای دین و بینیازی و توانگری و برطرف شدن غم و اندوه سودمند است؛ و دعا این است:
رمانی جذاب، سرشار از جملات طلایی و ماندگار…که در لحظه لحظه ی گلبرگ صفحاتش سروشی در گوش جان فریاد می زند: آهای مدعی خمار عشق!
حواست خوب به روزنه ی چشمان و تپش حنجره ی قلبت باشد.
حال که به دیده ی سَر محو تماشای مسیری، غافل از خطرات ره مباش!
چرا که لذت ها به نسبت طعم شان، قیمت دارند.
و در این عصرجدید آذین به حدید، طلای وجود را نمی توان بر چسب قیمت زد. نمی توان به بازار مسگرها دست به دستش کرد و در نهایت به حراجش گذاشت..
«انحطاط» در لغت به معنای «پست شدن»، «پستی» و به «پستی گراییدن»، آمده است. انحطاط در حقیقت همان سقوط اخلاقی و سقوط از مقام و جایگاه انسانی است که در برابر کرامت انسانی قرار میگیرد. همان کرامتی که یکی از مهمترین شاخصههای حقیقت انسان به شمار میرود، و به همین دلیل خداوند به فرشتگان امر فرمود تا در مقابل انسان به خاک بیفتند.
… انحطاط و سقوط اخلاقی که باعث سقوط انسان از مقام و جایگاه انسانی میشود، به عوامل مختلفی بستگی دارد. تعدادی از آیات قرآن بیانگر این است که انسانها به جهت غفلت و به کار نگرفتن عقل و اندیشه و عمل نکردن به مقتضای آن، کرامت انسانی خویش را از دست دادهاند… متأسفانه در قرنی هستیم که توهم دانایی منجر به بروز فاجعه ی عظیم جاهلیت مدرن شده است. جاهلیتی که که هر چیزی را می توان به نام علم به خورد ذهن های خفته داد و همزمان با معضل تکرار پذیری علوم پا به پای بذر پاشی های کلان تا شکوفایی سرزمین جهل پیش رفت. به طوری که ماحصلش چیزی نباشد جزء سرگشتگی ابناء بشر و سقوط دوباره اش. عصری که با ترفندهایی چون تخدیر و تزریق رسانه ای، تقصیر محتوای علمی، و در نهایت با توسل بر تشکیک، تخریب و تحمیر ذهن ها، آن چنان اندر لعاب واژگان و مفاهیم خوش آب و رنگ…
خداوندا ! پاهایم سست است. رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور میکند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرندهتر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذاردهام و دورِ خانهات چرخیدهام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.
خداوندا ! سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر میبرند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمیخواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!
هر انسان دردمند و بیدارى در هر زمان و جامعه اى، در پى شناخت حق و باطل است تا بتواند راه حق را برگزیند و به سعادت و رستگارى نایل آید.حضرت على علیه السلام مى فرماید: «براى هر حقى باطلى نیز قرار داده اند. » و در عبارت دیگرى از «حق و باطل» چنین یاد مى کنند: «دایره حق در توصیف و بیان، از هر چیزى وسیع تر است، ولى به هنگام عمل از روى انصاف، مجال آن از همه چیز تنگ تر و کم وسعت تر است. »
تأثیر کتاب بر روی سلامت روان، احساسات و توانمندیهای ذهن بسیار شگفتانگیز است؛ مطالعه کتاب بر روی بهداشت و سلامت روان افراد جامعه تأثیر به سزایی دارد، بهگونهای که هر چه میزان مطالعه افزایش یابد، بیماریهای روحی و روانی نظیر افسردگی و تنشهای عصبی همچون استرس، کاهش مییابد.
یک جامعه برای برخورداری از سلامت فرهنگ و اقتصاد، در درجه اول به سلامت روانی افراد نیازمند است؛ قطعا این امر زمانی تا حدود بسیاری زمان محقق میشود که مردم آن جامعه به سمت کتابخوانی و مطالعه حرکت کرده و اقدامات لازم برای فرهنگسازی در این زمینه صورت گیرد.