برشی از کتاب دلزدگی زناشویی: …. از زمانی که تلفن همراه وارد زندگی انسان شده ما شاهد آنیم که مرز میان حوزه ی عمومی و خصوصی به میزان قابل توجه ای شناور شده و هر کس خواسته یا ناخواسته…

روزنه ای بی آلایش در راستای آموزش و آرامش
هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده میشود، و به شما ستم نخواهد شد!
«انحطاط» در لغت به معنای «پست شدن»، «پستی» و به «پستی گراییدن»، آمده است. انحطاط در حقیقت همان سقوط اخلاقی و سقوط از مقام و جایگاه انسانی است که در برابر کرامت انسانی قرار میگیرد. همان کرامتی که یکی از مهمترین شاخصههای حقیقت انسان به شمار میرود، و به همین دلیل خداوند به فرشتگان امر فرمود تا در مقابل انسان به خاک بیفتند.
… انحطاط و سقوط اخلاقی که باعث سقوط انسان از مقام و جایگاه انسانی میشود، به عوامل مختلفی بستگی دارد. تعدادی از آیات قرآن بیانگر این است که انسانها به جهت غفلت و به کار نگرفتن عقل و اندیشه و عمل نکردن به مقتضای آن، کرامت انسانی خویش را از دست دادهاند… متأسفانه در قرنی هستیم که توهم دانایی منجر به بروز فاجعه ی عظیم جاهلیت مدرن شده است. جاهلیتی که که هر چیزی را می توان به نام علم به خورد ذهن های خفته داد و همزمان با معضل تکرار پذیری علوم پا به پای بذر پاشی های کلان تا شکوفایی سرزمین جهل پیش رفت. به طوری که ماحصلش چیزی نباشد جزء سرگشتگی ابناء بشر و سقوط دوباره اش. عصری که با ترفندهایی چون تخدیر و تزریق رسانه ای، تقصیر محتوای علمی، و در نهایت با توسل بر تشکیک، تخریب و تحمیر ذهن ها، آن چنان اندر لعاب واژگان و مفاهیم خوش آب و رنگ…
خداوندا ! پاهایم سست است. رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور میکند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرندهتر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذاردهام و دورِ خانهات چرخیدهام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.
خداوندا ! سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر میبرند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمیخواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!
تأثیر کتاب بر روی سلامت روان، احساسات و توانمندیهای ذهن بسیار شگفتانگیز است؛ مطالعه کتاب بر روی بهداشت و سلامت روان افراد جامعه تأثیر به سزایی دارد، بهگونهای که هر چه میزان مطالعه افزایش یابد، بیماریهای روحی و روانی نظیر افسردگی و تنشهای عصبی همچون استرس، کاهش مییابد.
یک جامعه برای برخورداری از سلامت فرهنگ و اقتصاد، در درجه اول به سلامت روانی افراد نیازمند است؛ قطعا این امر زمانی تا حدود بسیاری زمان محقق میشود که مردم آن جامعه به سمت کتابخوانی و مطالعه حرکت کرده و اقدامات لازم برای فرهنگسازی در این زمینه صورت گیرد.
حدیث کساء حدیث عشق است. روایتی بی نظیر که اگر فارغ از گنجینه ی معرفتی و ابعاد دینی ای که در بطن خود دارد بخواهیم فقط از زاویه ی طرز تکلم افراد در یک خانواده سالم بدان نظری اندازیم طومارها حرف برای گفتن دارد… خانواده ای در ۱۵۰۰ سال پیش با این حجم عظیم از ادب و متانت و سلامت گفتار و رفتار. کافی است فقط روی معانی کمی دقیق و عمیق شوید..
شعر تنها ابزاری است که به یاری آن می توان سایرین را به خلوت و تنهایی خویشتن راه داد. ساختار احساسی، عقلانی و جسمانی شعر چنان است که با آن می شود قلب انسان ها را لمس کرد و از احساس هایشان مطلع گردید. به واقع خواندن شعر به مفهوم تجربه ی مجدد این تجربه ها، به وسیله ی فردی است که آن ها را می خواند. شعر در حقیقت، دریچه ای است بین دو نفر که به هر جهت در اتاقی مبهم و کم نور زندگی می کنند»….
دروغ از بدترین و زشت ترین گناهان و منشا ء بسیاری از مفاسد محسوب می شود. سلب اعتماد عمومی از مهمترین آثار دروغ گویی در حوزه اجتماعی است. افزایش دروغ در میان افراد جامعه، هر گونه قضاوت و داوری درست را از میان می برد و اشخاص در تعامل با یكدیگر نمی توانند به گفتارهای یكدیگر در هیچ حوزه ای اعتماد كنند. امام علی(ع) در روایتی می فرماید: «از دوستی با دروغگو بپرهیزید كه او همچون سراب است، دور را در نظر تو نزدیك و نزدیك را دور می سازد».