نظریۀ انتقادی محصول گروهی از نو مارکسیستهای آلمانی است که از حالت نظریۀ مارکسیستی، به ویژه از گرایش آن به جبرگرایی اقتصادی،
دلخوشی نداشتند. این مکتب در ۲۳ فوریه سال ۱۹۲۳ در فرانکفورت آلمان رسماً پایه گذاری شد، هر چند که بسیاری از اعضای آن حتی پیش از این زمان نیز فعال بودند. پس از به قدرت رسیدن نازیها در دهۀ ۱۹۳۰، بسیاری از شخصیت های این مکتب به ایالات متحده مهاجرت کردند و در مؤسسه ای وابسته به دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک به فعالیتشان ادامه دادند. چندی پس از پایان گرفتن جنگ جهانی دوم، برخی از نظریه پردازان انتقادی به آلمان بازگشتند و بقیه در ایالات متحد ماندگار شدند……بیشتر کارهای مکتب انتقادی در جهت انتقاد از جامعۀ نوین و اجزای سازنده اش بوده است. در حالی که نظریۀ مارکسیستی اولیه بیشتر راجع به اقتصاد بود، مکتب انتقادی جهت گیریش معطوف به سطح فرهنگی و آنچه که واقعیت های جامعۀ سرمایه داری نوین می خواهند بوده است. به این معنا که، کانون تسلط در جهان نوین از اقتصاد به قلمرو فرهنگی انتقال یافته است….مکتب انتقادی بیشتر بر یک صورت از عقلانیت صوری – تکنولوژی نوین – تأکید میورزد. برای مثال، مارکوزه (۱۹۶۴) منتقد شدید تکنولوژی نوین بود. او معتقد بود که تکنولوژی در جامعۀ نوین به توتالیتاریسم راه میبرد. در واقع، او میگوید که این تکنولوژی به روشهای مؤثرتر و حتی «دلخوش کننده»ترِ نظارت خارجی بر افراد، منجر میشود. نمونۀ بارز این قضیه، کاربرد تلویزیون برای اجتماعی شدن و ساکت کردن مردم است (نمونه های دیگر، ورزش های توده ای و سوءاستفاده از سکس است). او این فکر را رد میکند که تکنولوژی در جهان نوین بیطرف است و آن را در عوض وسیله ای برای تسلط بر مردم میداند. این وسیله از آن روی مؤثر است که به ظاهر خنثی مینماید ولی در واقع مردم را به بردگی می کشاند. تکنولوژی در خدمت سرکوب فردیت است. تکنولوژی نوین به آزادی درونی کنشگر «تجاوز کرده و آن را در نوردیده است»….نظریه پردازان انتقادی انتقادهای مهمی بر آنچه که «صنعت فرهنگی» می خوانند، وارد کرده اند، یعنی بر ساختارهای عقلانی و دیوانسالارانه (مانند شبکه های تلویزیونی) ای که مهار فرهنگ نوین را در دست دارند. علاقمندی این نظریه پردازان به صنعت فرهنگی، توجه آنان را به مفهوم مارکسیستی «روساختار» و نه زیرساختار اقتصادی، منعکس می سازد. صنعت فرهنگی که همان چیزی را که معمولاً «فرهنگ توده ای» می نامند تولید می کند، از سوی این مکتب به عنوان «فرهنگ جهت داده شده، غیر خودجوش، چیزواره شده و ساختگی و نه به عنوان یک چیز واقعی تعریف شده است ……
